معنی خودداری و سرپیچی

حل جدول

لغت نامه دهخدا

سرپیچی

سرپیچی. [س َ] (حامص مرکب) نافرمانی. تمرد.


خودداری

خودداری. [خوَدْ / خُدْ] (حامص مرکب) کف ّ نفس. خویشتن داری. || تحفظ. احتراس. (یادداشت بخط مؤلف). || صبر. شکیبائی. بردباری. تحمل. (ناظم الاطباء). || پرهیز. احتماء. (یادداشت بخط مؤلف).
- خودداری از طعام، پرهیز از غذا. پرهیز از طعام. امساک از طعام.
|| عفاف. ورع. عفت. تعفف. (یادداشت بخط مؤلف).

فرهنگ عمید

سرپیچی

نافرمانی،
* سرپیچی کردن: (مصدر لازم) [مجاز] نافرمانی کردن،


خودداری

شکیبایی، بردباری، خویشتن‌داری،
نگه داشتن خود از ارتکاب کارهای ناپسند، امتناع، سرپیچی،
سرپیچی کردن از اجرای امری،

فرهنگ معین

خودداری

بردباری، امتناع، سرپیچی. [خوانش: (~.) (حامص.)]


سرپیچی

(~.) (حامص.) نافرمانی.

مترادف و متضاد زبان فارسی

خودداری

ابا، اجتناب، استنکاف، امتناع، امساک، پرهیز، تحاشی، جلوگیری، دریغ، سرپیچی، بردباری، خویشتن‌داری، شکیبایی، کف، مضایقه، ممانعت، نکول


سرپیچی

امتناع، تخطی، تخلف، تمرد، خلاف، روگردانی، سرکشی، عصیان، نافرمانی،
(متضاد) اطاعت، انقیاد

واژه پیشنهادی

سرپیچی

نافرمانی و تمرد

فارسی به عربی

سرپیچی

تجاوز، رفض، عصیان


خودداری

امتناع، امساک، هدوء

فرهنگ فارسی هوشیار

سرپیچی

تمرد، نافرمانی

معادل ابجد

خودداری و سرپیچی

1116

عبارت های مشابه

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری